هنوز زياد نگذشته از روزهايي كه خبري از اين همه مؤسسه خصوصي شيك و فانتزي نبود كه دست بچهها را بگيرد ببرد اروپا در فلان باشگاه فوتبال اروپايي بچرخاند كه زبان خارجه كودكان تقويت شود. آن روزها يك مسجد بود و يك محله. خيلي از بچههاي دهه شصتي امروز پينگپنگ را در كانون مسجد محله آموختند و با نوار ترتيل استاد پرهيزكار قرآنخوان شدند. عبدالباسط را در كلاس صوت و لحنقرآن مسجد شنيدند و در كوچه و خيابان تمرين كردند. از آن روزها زياد نگذشته، هنوز زياد هستند خانوادههايي كه اعتماد به مساجد را به هيچ كلاس گرانقيمت پرزرق و برقي نميفروشند و هنوز مسجد محله، خانه اول و آخر تابستاني بچههاست. يكي از اين مساجد كه با راهاندازي كانوني پويا و فعال در طول سال براي بچهها در سنين مختلف كلاس دارد مسجد الزهرا(س) واقع در محله شاپور تهران است كه رابطه عميق ميان كودكان و مسجد را مديون امامجماعتش است. به اين مسجد سري زديم تا ببينيم چطور ميشود براي 365روز يك كودك، در سال برنامهريزي تفريحي، آموزشي و معرفتي داشت.
كانوني براي رشد و تعالي
نزديك به 10سال است كه مديريت كانون امامخميني(ره) به «عليجان پرنيان» سپرده شده كه از قديميهاي بسيج مسجدالزهرا(س) است. از او درباره فعاليتهاي كانون پرسيدم؛ «الان 2 نوع كلاس در كانون وجود دارد؛ يكي كلاسهاي عمومي و ديگري تخصصي. اين كلاسها شامل روخواني و روانخواني قرآن، تفسير نهج البلاغه، خط، آموزش سفالگري، آموزش قاليبافي، تكواندو، فوتبال، شنا، ژيمناستيك و... است.» معمولا كلاسهاي مساجد براي كودكان و نوجوانان فقط در فصل تابستان برگزار ميشود تا از فرصت تعطيلات آنها به خوبي استفاده شود اما كانون امام خميني(ره) تمام سال باز است و اين مهمترين ويژگي كانون است. از ساعت 8صبح تا 10شب صداي خنده و بازي بچهها در مسجد طنين انداز است. اين صداي خنده و بازي حداقل يكبار در روز به صداي همخواني قرآن بچهها تبديل ميشود كه از صحن مسجد تقريبا تمام كوچه مقدس خياباني را كه مسجدالزهرا(س) در آن قرار دارد پر ميكند؛ «همه هدف ما از تشكيل اين مجموعه اين بوده كه بچههاي اين محل بتوانند در مسجد- كه بايد محور همه فعاليتهاي جهان اسلام باشد- رشد پيدا كنند و تا الان هم در اين زمينه به وسع خود موفق عمل كردهايم؛ شاهد مثال اين ادعا هم تعداد كودكان و نوجواناني است كه هر روز بيشتر ميشوند و از محلههاي ديگر هم به مسجد ميآيند تا هم تفريح كنند و بتوانند انرژي كودكي خود را آزاد كنند و هم در فعاليتهاي مسجد حضور داشته باشند و قرآن و نهجالبلاغه را بياموزند.» آقاي پرنيان در ادامه ميگويد 150كودك و نوجوان در كانون اسمنويسي كردهاند كه كلاسهاي قرآن و فوتبال محبوبتر بودهاند. اعتماد خانوادهها به مسجد از دلايل اصلي حضور اين بچهها در كانون است؛ اين را ميتوان از خلال صحبتهاي والدين بچهها فهميد. البته از اين هم نبايد غافل بود كه وقتي پاي مسجد به ميان باز ميشود يعني كار براي رضاي خدا و اين مسئلهاي است كه در ابتداي كار، آيتالله خسروشاهي و بقيه مسئولان كانون آن را لحاظ كردهاند.
هزينهاي كه براي فعاليتهاي كانون از خانوادهها و بچهها دريافت ميشود براي اكثر كلاسها مانند قرآن و نهج البلاغه، فوتبال، فوتبال دستي، تنيس روي ميز و چند كلاس ديگر رايگان است و براي بقيه هم مبلغ ناچيزي دريافت ميشود. ناگفته پيداست كه رشد كودك و نوجوان نياز به مربي و معلمهايي دارد كه به مسائل فرهنگي بهخصوص در حوزه كودك و نوجوان تسلط داشته باشند؛ چرا كه ابعاد شخصيتي يك فرد در همين سن و سال شكل ميگيرد. آقاي پرنيان هم بر همين مسئله تأكيد ميكند: «براي ما بسيار مهم است كه استادان و مربيان آشنايي كامل با روحيات بچهها داشته باشند و از طرف ديگر مسائل فرهنگي و نقاط ضعف و قوت آنها را بشناسند. خط سيري هم كه براي مربيان و استادان مشخص شده براساس منويات رهبرمعظم انقلاب است و همين خط سير براي بچهها هم صادق است مثلا امسال كه سال مديريت جهادي نامگذاري شده سعي كرديم طوري بچهها را تربيت كنيم كه بتوانند در اين راستا قدم بردارند؛ خيلي از كارهاي مسجد را بهخود آنها ميسپاريم تا همكاري و همفكري را در كنار كار براي رضاي خدا ياد بگيرند».
كاري بيمزد و منت
درست است كه آقاي پرنيان مسئوليت كانون را بهعنوان يك بزرگتر بر عهده دارد اما بيشتر كارهاي بچهها تحت نظارت جواني است كه به قول رفقايش بوي شهادت ميدهد! اسماعيل بابازاده كه مهندس هوا فضاست از بچههايي است كه دوره نوجواني و جواني خود را در همين كانون گذرانده و الان مسئوليت نوجوانان مسجد را بر عهده دارد؛ «حضور من در كانون و مسجد بركات زيادي در زندگي شخصيام داشت. مسئوليتپذيري و مديريت مهمترين شاخصههايي هستند كه من مستقيما بهخاطر حضورم در اين محفل كسب كردم. چيزي كه باعث شده من علاوه بر مشغلههاي زياد بتوانم در بين بچهها حضور داشته باشم، احساس مسئوليت و تكليفي است كه دارم. وقتي هر چند وقت يكبار رهبري درباره هجمه فرهنگي به قشر جوان و نوجوان ما صحبت ميكنند نشان ميدهد كه اين مسئله بسيار جدي است و همه بايد پاي كار باشيم و در اين جبهه جهاد كنيم. جهاد هم بايد واقعا براي رضاي خدا باشد وگر نه ما كه هيچ درآمدي از حضور در مسجد نداشتيم و نداريم اما عشق به بچهها و تلاش براي آينده اينها باعث ميشود كه هر روز در مسجد حاضر شوم و كار كنم.» اسماعيل، معلم روخواني و روانخواني قرآن بچهها هم هست و هر روز يك ساعت قبل از نماز مغرب و عشاء كلاسها را در صحن مسجد برگزار ميكند.
قد و نيم قد سر يك كلاس
ساختمان كانون كه قديمترها مدرسه بوده يك ساختمان 3 طبقه است كه طبقه آخر آن به يك توليدي اجاره داده شده و درآمد آن هم خرج مسجد و كانون ميشود. برنامه كلاس بچهها طوري برنامهريزي شده كه هر روز حداقل يك كلاس ورزشي داشته باشند و در كنار آن هم كلاسهاي قرآني و تخصصي. فوتبال كه هميشه در حياط كانون برپاست و بچهها مشغول آن هستند اما بچههايي كه به فوتبال علاقه ندارند در باشگاه ورزشي كانون كه دقيقا زير صحن مسجد قرار دارد مشغول فوتبال دستي و تنيس روي ميز ميشوند. ناگفته نماند كه اين باشگاه محل آموزش ورزشهاي رزمي و ژيمناستيك بچهها هم هست. 2 طبقه ساختمان كانون روي هم نزديك به 10كلاس دارد كه نخستين كلاس مهدقرآني است و براي كودكان خردسال درنظر گرفته شده است. اين هم براي مادراني است كه شاغل هستند و كودكان خود را از صبح تا بعدازظهر به اين محل ميسپارند.
جاي خالي
از چند روز مانده به ماه رمضان، همه بچهها مسجد را مثل دستهگل كردهاند. يكي دستمال برداشته روي كاشيهاي فيروزهاي ديوار ميكشد و آن يكي با روزنامه شيشهها را برق مياندازد. اينجا خانه بچهها شده است، دوستش دارند و آن را از خودشان ميدانند. حسي كه در دل آنها زنده شده، احساسي كه از دور هم بودن و معنويتي كه از فضاي مسجد گرفتهاند تا سالها همراه آنها خواهد بود، دلشان را گرم ميكند و علاقهاي در آنها شكل ميگيرد كه تا روزگار جواني و كهنسالي شعله آن فرو نمينشيند. حتما شما هم امتحان كردهايد روزگاري را كه در دلتان حفرهاي ايجاد ميشود، خلائي جا باز ميكند و غربتي سراسر وجودتان را ميگيرد؛ شايد اين بچهها وقتي بزرگ شدند اين همه جاي خالي را با مسجد دوره كودكي پر كنند.
محمدحسين كه از همه بچهها بزرگتر است پا به دوره دبيرستان گذاشته و هم به آقاي بابازاده كمك و هم با بچهها بازي ميكند. محمدحسين بر تأثير رفتار مربيها در جذب بچهها تأكيد ميكند: «اكثر بچههايي كه همدوره من بودهاند جذب بسيج مسجد شدهاند و علت آن هم رفتاري است كه مربيهاي كانون و بزرگترهاي مسجد با بچهها داشتهاند. طبيعت بچهها اين است كه شيطنت كنند اما هم حاجآقا خسروشاهي و هم ديگر بزرگترها هميشه صبر داشتند و اگر خطايي هم ميديدند به جاي تنبيه و دعوا كردن بچهها با مهرباني ما را متوجه اشتباهمان ميكردند».
خانم جوانرود، مادر اميرعلي است كه تازه ميخواهد به كلاس اول برود. وقتي علت حضور اميرعلي در كانون را از او ميپرسم اينگونه پاسخ ميدهد: «از وقتي كه پسرخاله اميرعلي به مسجد و كانون امام خميني(ره) آمده 3سالي ميگذرد و من متوجه شدم كه حضور او در اين مجموعه باعث شده تا در خانه آرامتر باشد و شلوغيهايش كمتر شود؛ علت اين مسئله هم بازي و تخليه انرژي در كانون بود. ما هم طبيعتا بهخاطر اعتمادي كه به مسجد داشتيم و هزينه كمي كه داشت اميرعلي را به مسجد فرستاديم و خدا را شكر تا الان هم تأثير خوبي روي او داشته است».
اذان مغرب، يكي از جديترين زمانهاي جمع شدن بچههاي مسجد حضرت الزهرا(س) است. برخلاف خيلي از مسجدها، تا صداي اذان بلند ميشود، صحن مسجد پر ميشود از نوجوانهايي كه توي سر و كله هم ميزنند. البته آنها قواعد مسجد را هم خوب بلدند. نماز كه شروع ميشود، به صفهاي انتهايي يا به انتهاي صفها ميروند كه مبادا مشكلي براي اتصال صفها پيش بيايد.
مربيهاي جوان بچهها كه وارد مسجد ميشوند، همه بچهها دورشان حلقه ميزنند تا موقع نماز جماعت كنار آنها باشند.در هر نماز، يكي از نوجوانها مسئول اذان و 2 نفر ديگر مكبر ميشوند. انتخاب اين افراد هم با همين مربيهاي جوان است. بچهها هم در رقابتي هميشگي هستند كه چهكسي بهتر كارش را انجام داده. تلاش نوجوانهاي حدودا 10ساله براي تلفظ عربي كلمات هنگام تكبير، آن هم با زيباترين صداها واقعا شنيدني است.
نماز، همه هدف ماست
گفتوگويي با امام جماعت مسجدالزهرا(س)
وقتي وارد ميشود همه بچهها دور او حلقه ميزنند و به گرمي با آنها دست ميدهد؛ به هر كدام كه ميرسد حال و احوال مختصري ميكند و بچهها هم با خنده به او جواب ميدهند. آيتالله سيدباقر خسروشاهي با وجود اينكه مسئول حوزههاي علميه تهران است و مشغله كاري زيادي دارد براي نماز مغرب و عشاء در مسجدالزهرا(س) حاضر ميشود و 23سال است كه امام جماعت اين مسجد است. او كه بنيانگذار كانون امامخميني(ره) است درباره شكلگيري اين كانون ميگويد: «ساختمان فعلي كانون مدرسه بوده كه از موقوفات مسجدالزهراست و ما به وسيله دادگستري اين ساختمان را از آموزش و پرورش پس گرفتيم. همان موقع كه مجوز كانونهاي فرهنگي هنري توسط شورايعالي انقلاب فرهنگي صادر ميشد؛ يعني سال 71 ما اقدام كرديم و بهخاطر فعاليتهاي انقلابي اين مسجد، نام كانون را امام خميني(ره) گذاشتيم و خوشبختانه تا الان 22سال است كه اين كانون فعاليت ميكند». هدف تاسيس اين كانون رشد و بالندگي معنوي بچههاي محل بوده و هست اما آيتالله خسروشاهي برترين و بالاترين هدفي را كه اين مجموعه دنبال ميكند ترغيب جوانان و نوجوانان به نماز ميداند؛ «بهترين لحظههايي كه من در اين سالها بهخاطر دارم حضور بچهها در نماز جماعت است و وقتي اين قضيه شيرينتر ميشود كه ميبينم پدر و مادرهايي بهخاطر حضور بچههايشان در مسجد به مسجد ميآيند و در نماز شركت ميكنند. بدترين اتفاق هم وقتي است كه بچهاي از مسجد ميرود و برنميگردد».
او درباره اهميت همراه كردن كودكان با نماز و نشاندن مهر و محبت نماز در دل آنها ميگويد: «ما در احاديث داريم كه روزي رسول خدا(ص) براي نماز تأخير داشتند و وقتي علت را جويا شدند رسول خدا با آن مقام و عظمت فرمودند كه طي راه با چند كودك مواجه شدم و با آنها شروع به بازي كردم؛ خب اين سنت و شيوه رسول خدا در برخورد با كودكان است. ما هم اگر واقعا پيرو اين دين هستيم بايد برخوردي همراه با مهرباني و عطوفت با بچهها داشته باشيم نه اينكه بهخاطر يك اشتباه آنها را از مسجد بيرون كنيم. با اين منش و روش ميتوان كودكان را با نماز همراه كرد.» اما برنامههاي كانون فرهنگي امامخميني(ره) تنها به كودكان و نوجوانان داخل كانون ختم نميشود بلكه طي اين سالها آيتالله خسروشاهي و مسئولان كانون تلاش كردهاند كه دامنه فرهنگسازي خود را گسترش دهند و آن را به پدر و مادرها و حتي مدارس محل نيز بسط دهند؛«ما براي خانوادههاي بچهها هم برنامهريزي كردهايم و حتي مشاوريني براي رشد فرهنگ آنها در خانواده بر مبناي تعاليم اسلام درنظر گرفته شده تا هم آنها با خانوادههاي بچهها ارتباط داشته باشند و هم خانوادهها با آنها. كلاسهايي براي پدر و مادرها برگزار ميشود كه در آنها آموزشهاي برخورد با كودكان و نوجوانان در ردههاي سني مختلف داده ميشود. همچنين مشاورين و مسئولان كانون با مدارس محله نيز هماهنگيهايي انجام دادهاند و در آنجا آموزشهاي لازم در راستاي اهداف كانون به بچهها داده ميشود.» اما گلايههاي آيتالله خسروشاهي مربوط ميشود به برخي نهادها كه بودجههاي لازم و كافي براي فعاليتهاي فرهنگي را دارند و گاهي از آن دريغ ميكنند؛ «الان بسيج، سازمان تبليغات، شهرداري، وزارت ارشاد، اوقاف و خيلي نهادهاي دولتي و مردمي ديگر هستند كه بودجههاي كلاني براي فعاليتهاي فرهنگي در اختيارشان است ولي وقتي از آنها درخواست كمك مالي ميكنيم از آن دريغ ميكنند و اين اصلا خوب نيست.»
نظر شما